سینمای شوالیه ی تاریکی

یادداشت های شخصی یک شوالیه ی تاریکی بر سینما

سینمای شوالیه ی تاریکی

یادداشت های شخصی یک شوالیه ی تاریکی بر سینما

Taking Of Pelham 1 2 3

 

راجع به یک گروگان گیری در متروی زیرزمینیه و تقاضای 10 میلیون دلار و ... 

خیلی وقت بود می خواستم این فیلم و ببینم ، انتظار زیادی هم نداشتم پس مایوسم نکرد ، جان تراولتا رو خیلی خیلی دوست دارم ، بخصوص توی Pulp Fiction ، خیلی خون سرد ، محشره ، توی این فیلم خیلی خشن و قاطی ، اما خونسردی توی چشماش موج میزنه ؛ یک جمله میگه که من عاشقشم : به والتر گاربر (واشنگتون) میگه که : توی قهرمان لعنتی منی !

فیلم خیلی اکشنیه ، بخصوص صحنه هایی که مربوط میشه به انتقال پول و رسوندن به محل مورد نظر .

در کل فیلم سرگرم کننده ی نسبتا خوبیه ، بازی ها خوبه و فیلم پرانرژی ایه که زیاد هم طولش نمیده !

والتر گاربر رو خوب توی این فیلم به تصویر کشیدن ، واسه همین ازش بدم میومد ، لعنتی روی اعصابم بود ، و ...

کوری - Blindness

 

 

راجع به اینکه توی شهری مردمش ناگهان کور میشن و مسری هم هست ، دولت کورها رو قرنطینه می کنه و ... 

فیلم خیلی خوبی بود ، می دونم اقتباسی از رمان معروف ساراماگو هست و اینکه گرفتمش و هنوز نخوندمش و اینکه میگن رمان خیلی خیلی بهتره ، اما فیلمی که من دیدم و با توجه به اینکه رمان رو نخوندم به نظرم خیلی خوب بود ، درگیری های افراد قرنطینه شده ، قرار دادن زنان در اختیار مردان غریبه و وحشی برای بدست آوردن غذا و ... ؛ کارگردانی فیلم واقعا خوبه ، از میرلس فیلم

City Of God رو دیدم که خیلی خوب بود ، با این فیلمش فهمیدم که کارگردانیه که میشه بهش اعتماد کرد و فیلمهاش رو دید ؛ تکنیک های فیلم برداری در فیلم برای رسیدن به فضای درون داستان و رمان خیلی خوب کمک کرده ؛ بازی ها درون فیلم خوبه بخصوص جولین مور ؛ فضای ایجادی فیلم واقعا جذاب و تماشاگر رو پیگیرش می کنه ، دیدن فیلمی از آدمهای کوری که نمی تونن چیزی رو ببینن خیلی جالبه ، در طول زمان فیلم یک ذوقی رو داشتم من که بخاطر فضای جدید و جالب درون فیلم بود که خیلی حال کردم .

بودن یا نبودن

 
To Be Or Not To Be - 1942




بودن یا نبودن به کارگردانی فیلمساز مورد علاقه ی بیلی وایلدر که او مورد علاقه ی منم هست یک شاهکار بسیار زیبا دوست داشتنیه که هنوز پس از گذشت 6 دهه میشه اونو بسیار محکم و پیگیرانه دید و ماجراها و اتفاقات آن را دنبال کرد .

اولین فیلمی بود که از لوبیچ می دیدم ، شنیده بودم که وایلدر خیلی از این فیلمساز تعریف می کنه و اینکه در فیلم نینوچکا هم که هنوز ندیدم با اون در فیلمنامه اش همکاری کرده ، فیلم بیوه شاد (Merry Widow) رو هم تهیه کردم که بزودی اونم می بینم ؛ اگه فیلم های بیلی وایلدر رو دیده باشین و به فیلم های اون علاقه مند باشین مطمئنا این فیلم از محبوبترین فیلم های شما خواهد شد ، وایلدر در فیلم هاش فیلم نامه های کاملا درخشان متحیرانه ای داره که اینو میشه از حال و هوای طنز و پیچیده ی فیلم در اون دنیای واقعی فیلم دید که همه چی درست و منطقی پیش میره ؛ بودن یا نبودن رو که دیدم ، متوجه تحت تاثیر قرار گرفتن وایلدر نسبت به لوبیچ شدم ، در این فیلم کلی ماجرا و اتفاق های گوناگونی رو شاهدیم که در فضایی کاملا واقعی و منطقی می گذره و بیننده رو قانع می کنه ؛ دیالوگ ها و موقعیت های فیلم سرشار از خنده است ، فیلم روند رو به جلویی داره که اینو در صحبت ها هم میشه کاملا فهمید و برای لذت بردن بیشتر از اونها باید از اول همش رو با دقت بشنویم و کمی راجبشون فکر کنیم ، بعد با ربط دادن این قضیه به اون و دیگری به اون یکی متوجه عمق داستان و ماجرا می شیم .

خلاصه ای از فیلم : ماجرای 2 زوج تئاتری در لهستان درگیر جنگ با آلمان ، که پسری جوان عاشق زن می شود و با او در رختکن قرار می گذارد ، زن به او می گوید : هر وقت شوهرم روی صحنه اولین خط رو خوند ، تو بلند شو و بیا ، پسر می گه که اون چی هست و زن : بودن یا نبودن ... ؛ سر صحنه مرد مقتدرانه وارد می شود و شروع می کند : بودن یا نبودن و ... ، پسری جوان را می بیند که بلند می شود و می رود ، بعد از این ماجرا مرد ناراحت نزد زنش می آید و می گوید که سر صحنه یکی بلند شد و رفت و ادامه ...

توی همین چند خط خلاصه ای که نوشتم و البته سعی کردم خیلی کم بنویسم تا چیزی رو لو ندم متوجه پیچیده ی قضایا با هم میشه آدم و هرچه بیشتر می گذره این قضیه تشدید میشه ؛ در فیلم Inglourious Basterds ما شاهدیم که تارانتینو  چطور تاریخ آلمان و هیتلر و ... رو عوض می کنه و باقی ماجرا ؛ در این فیلم که ربطی به اون فیلم نداره می بینیم که حدود 6 دهه ی پیش چطور کارگردان با قضایا و ماجراها جوری ور می ره و اونها رو تبدیل به داستانی هایی پیچیده و جدیدی برای تماشاگرش می کنه ؛ که می تونه بعدا روی فیلم ساز های بزرگی نظیر تارانتینو ، وایلدر و ... تاثیر بذاره .

یک فیلمساز درست و حسابی پیدا کردم ، ارنست لوبیچ آلمانی ، این فیلمو از دست ندین !