سینمای شوالیه ی تاریکی

یادداشت های شخصی یک شوالیه ی تاریکی بر سینما

سینمای شوالیه ی تاریکی

یادداشت های شخصی یک شوالیه ی تاریکی بر سینما

بودن یا نبودن

 
To Be Or Not To Be - 1942




بودن یا نبودن به کارگردانی فیلمساز مورد علاقه ی بیلی وایلدر که او مورد علاقه ی منم هست یک شاهکار بسیار زیبا دوست داشتنیه که هنوز پس از گذشت 6 دهه میشه اونو بسیار محکم و پیگیرانه دید و ماجراها و اتفاقات آن را دنبال کرد .

اولین فیلمی بود که از لوبیچ می دیدم ، شنیده بودم که وایلدر خیلی از این فیلمساز تعریف می کنه و اینکه در فیلم نینوچکا هم که هنوز ندیدم با اون در فیلمنامه اش همکاری کرده ، فیلم بیوه شاد (Merry Widow) رو هم تهیه کردم که بزودی اونم می بینم ؛ اگه فیلم های بیلی وایلدر رو دیده باشین و به فیلم های اون علاقه مند باشین مطمئنا این فیلم از محبوبترین فیلم های شما خواهد شد ، وایلدر در فیلم هاش فیلم نامه های کاملا درخشان متحیرانه ای داره که اینو میشه از حال و هوای طنز و پیچیده ی فیلم در اون دنیای واقعی فیلم دید که همه چی درست و منطقی پیش میره ؛ بودن یا نبودن رو که دیدم ، متوجه تحت تاثیر قرار گرفتن وایلدر نسبت به لوبیچ شدم ، در این فیلم کلی ماجرا و اتفاق های گوناگونی رو شاهدیم که در فضایی کاملا واقعی و منطقی می گذره و بیننده رو قانع می کنه ؛ دیالوگ ها و موقعیت های فیلم سرشار از خنده است ، فیلم روند رو به جلویی داره که اینو در صحبت ها هم میشه کاملا فهمید و برای لذت بردن بیشتر از اونها باید از اول همش رو با دقت بشنویم و کمی راجبشون فکر کنیم ، بعد با ربط دادن این قضیه به اون و دیگری به اون یکی متوجه عمق داستان و ماجرا می شیم .

خلاصه ای از فیلم : ماجرای 2 زوج تئاتری در لهستان درگیر جنگ با آلمان ، که پسری جوان عاشق زن می شود و با او در رختکن قرار می گذارد ، زن به او می گوید : هر وقت شوهرم روی صحنه اولین خط رو خوند ، تو بلند شو و بیا ، پسر می گه که اون چی هست و زن : بودن یا نبودن ... ؛ سر صحنه مرد مقتدرانه وارد می شود و شروع می کند : بودن یا نبودن و ... ، پسری جوان را می بیند که بلند می شود و می رود ، بعد از این ماجرا مرد ناراحت نزد زنش می آید و می گوید که سر صحنه یکی بلند شد و رفت و ادامه ...

توی همین چند خط خلاصه ای که نوشتم و البته سعی کردم خیلی کم بنویسم تا چیزی رو لو ندم متوجه پیچیده ی قضایا با هم میشه آدم و هرچه بیشتر می گذره این قضیه تشدید میشه ؛ در فیلم Inglourious Basterds ما شاهدیم که تارانتینو  چطور تاریخ آلمان و هیتلر و ... رو عوض می کنه و باقی ماجرا ؛ در این فیلم که ربطی به اون فیلم نداره می بینیم که حدود 6 دهه ی پیش چطور کارگردان با قضایا و ماجراها جوری ور می ره و اونها رو تبدیل به داستانی هایی پیچیده و جدیدی برای تماشاگرش می کنه ؛ که می تونه بعدا روی فیلم ساز های بزرگی نظیر تارانتینو ، وایلدر و ... تاثیر بذاره .

یک فیلمساز درست و حسابی پیدا کردم ، ارنست لوبیچ آلمانی ، این فیلمو از دست ندین ! 

نظرات 1 + ارسال نظر
سرپیکو سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:23 ب.ظ http://www.heatfilm.blogfa.com

چه شاهکاری رو دیدی! نینونچکا رو هم ببین...

سلام ...

آره حتما میبینم ، مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد